بیوگرافی و عکس مریم کاویانی و همسرش + پسرش و زندگی شخصی
مریم کاویانی متولد یکم تیرماه 1349 در شهر اهواز است و یک برادر کوچکتر از خودش دارد. پدر و مادر مریم کاویانی اصالتاً مازندرانی می باشند و پدرش کارگر کارخانه نیشکر و مادرش خانه دار می باشد.
مریم کاویانی دارای مدرک کارشناسی ارشد پرستاری می باشد و در بیمارستان مهرداد تهران به عنوان پرستار مشغول به کار بود اما با شروع کار بازیگری در سال 1381 از شغل پرستاری فاصله می گیرد.
ازدواج و همسر
مریم کاویانی سال ها پیش ازدواج کرده و متأهل می باشد و یک فرزند 20 ساله بنام علی دارد. او در برنامه دورهمی مهران مدیری گفت که پسرش دانشجوی عمران می باشد و هنرمند می باشد. تا به امروز اطلاعات بیشتری در مورد همسر و شوهر مریم کاویانی منتشر نشده است.
نحوه بازیگر شدن
مریم کاویانی در سال 1381 در بیمارستان مهرداد تهران به عنوان پرستار مشغول به کار بود و هیچ وقت فکرش را نمی کرد که روزی بازیگر شود. در یکی از این روزها که در در بیمارستان شیفت بود نادر مقدس برای گرفتن سکانسی از فیلم رویای جوانی به بیمارستان مهرداد می آید و به طور اتفافی مریم کاویانی را می بیند و از او درخواست می کند که مانتو سفید بپوشید و جلوی دوربین نقش خانم دکتر را بازی کند.
مریم کاویانی که در آن زمان 34 ساله بود بر تردیدهایش غلبه می کند و درخواست نادر مقدس را قبول می کند و این گونه مریم کاویانی بازیگر می شود.
دلیل فاصله گرفتن از شغل پرستاری
مریم کاویانی در این باره می گوید : من بعد از بازی در فیلم رویای جوانی با اینکه پیشنهادهای زیادی برای بازیگری داشتم اما به سر کار خودم برگشتم. من در آن زمان در بخش شیمی درمانی بیمارستان کار می کردم. در یکی از این شب ها ، یکی از بیمارانم که سه ماه تحت درمان بود متاسفانه فوت کرد و من حالم بد شد. چون دقیقا چهل و هفتمین مرگی بود که می دیدم. برای همین به بالکن بیمارستان رفتم و با خودم خلوت کردم و یه دل سر گریه کردم.
آن شب از خدا خواستم که اگر صلاح می داند نشانه ای برایم قرار بدهد که وارد کار بازیگری شوم و از شغل پرستاری فاصله بگیرم. خوشبخانه فردای آن شب برای بازی در فیلم اسپاگتی در 8 دقیقه از من دعوت شد و من که دیگر تحمل دیدن رنج و عذاب و فوت بیمارانم را نداشتم با اشتیاق قبول کردم و بعدش بازیگری را با جدیت ادامه دادم.
دوران کودکی مریم کاویانی
من در دوران کودکی خیلی مظلوم بودم و مادرم همیشه می گفت پدرت خیلی نگران تو است و می ترسد که بزرگ شوی و از پس هیچ کاری نتونی بر بیایی.
یکی از رویاها و آرزوهای دوران کودکی ام این بود که بتوانم روی طناب راه بروم برای همین خیلی تمرین می کردم اما هیچ وقت موفق نمی شدم اما چون این کار را دوست داشتم برای همین به خیلی ها به دروغ می گفتم که من می توانم روی طناب راه بروم.
ترس از شهرت
مریم کاویانی درباره شهرت می گوید : شهرت یک پدیده و اتفاق وحشتناک می باشد و باید از آن ترسید. من عقیده دارم فواید شهرت کمتر از ضررهایش می باشد و اگر ظرفیت نداشته باشید شما را زمین گیر خواهد کرد.
با این وجود رسیدن به شهرت و محبوبیت ماندنی است و برای همین من هم سعی میکنم به این جایگاه برسم اما واقعا نمی دانم تا چه حد موفق خواهم شد.
آرامش ام را مدیون ...
من هیچ وقت معنای حسادت و حسرت را درک نکردم چون به سرنوشت و تقدیری که در مسیر زندگی هر فردی نوشته شده اعتقاد دارم و بر این باور هستم که خداوند برای من و هرکس دیگری پیمانه ای قرار داده است که ما به همان میزان از ندگی سهم می بریم.
پس اگر در زندگی چیزی داریم یا نداریم از اراده و خواست خداوند می باشد و من آرامش ام را مدیون ایمانی می دانم که به خدا ، زندگی و معجزه هایش دارم.
اهل خوردن فست فود نیستم
مریم کاویانی درباره رژیم غذایی و تناسب اندام اش می گوید : هیچ وقت اهل خوردن سویس و کالباس نبودم و به ندرت پیش می آید که هوس خوردن غذاهای بیرون و فست فود به سرم بزند.
من سعی می کنم تمام غذاهایم را با مواد و روغن های سالم درست کنم و برای همین تا به امروز افزایش وزرن نداشتم وهیچ وقت برای کاهش وزن ، رژیم نگرفتم.
