بیوگرافی اندیشه فولادوند + دلیل ازدواج نکردن و آرزوی محرمانه اش
اندیشه فولادوند بازیگر و شاعر کشورمون در هفتم مهرماه 1362 در بیمارستان 503 ارتش در تهران متولد شد. او فارغ التحصیل رشته فلسفه است و در کودکی علاوه بر سرودن شعر ، به شغل نجاری و شغل خرید و فروش علاقه خاصی داشته و مدتی این کار را انجام می داد.
خانواده فرهنگی
اندیشه فولادوند در یک خانواده فرهنگی بزرگ شده است و برای همین از همان دوران کودکی علاقه خاصی به سینما و ادبیات پیدا کرد. پدرش فرهاد فولادوند از شعرای بزرگ هستند ومی گوید : هر چه دارم مخصوصا در زمینه ادبیات مدیون پدرم هستم. مادرش فرهنگی و معلم است و به زودی بازنشسته خواهد شد.
خواهرش مرجان فولادوند دکترای ادبیات دارد و در مطبوعات فعالیت می کند و برادرش بیزینس من بسیار موفقی است. برادر و خواهر دیگه اش نیز به همین شیوه مشغول به کار هستند.
اندیشه فولادوند خواهر حدیث فولادوند نیست و باهم هیچ نسبتی ندارد.
دلیل ازدواج نکردن
اندیشه فولادوند مجرد می باشد و تا به امروز ازدواج نکرده است. او درباره علت عدم ازدواج نکردن خود گفت : فعلا هیچ فکر و برنامه ای برای ازدواج نداریم و دلیلش وقت گیر بودن کار سینما نیست. من به این دلیل فعلا به ازدواج فکر نمی کنم چون بر این باور هستم که ازدواج به معنی اضافه شدن به روح دیگری است و هرکسی که می خواهد ازدواج کند باید در روح خودش آن احساس تکامل بودن و کافی بودن را برای روح دیگری داشته باشد در این صورت می تواند وارد این ماجرا شود.
من در حال حاضر کلی از برنامه هایی که برای خودم داشتم و دارم عقب هستم و اینقدر کارهای نکرده دارم که از 24 ساعت شبانه روز ، 25 ساعت آن را درگیر هستم.
فرزندی را به سرپرستی قبول خواهم کرد
درباره شدن باید بگم من از همان دوران نوجوانی هیچ علاقه ای نداشتم فرد دیگری را به این دشت مشوش اضافه کنم ولی اگر روزی و روزگاری برسد که من این کمبود را در مسئولیت پذری احساس کنم آن روز ترجیح خواهم داد که از بین این همه بچه های که در شرایط سخت و بدی زندگی می کنند و بزرگ می شود و متعلق به دیگران هستند یکی را به فرزندی قبول خواهم کرد.
بعید میدونم بجه ای که به سرپرستی قبول خواهم کرد فرقی با فرزندی که خودم به دنیا آورده باشم برایم بکند. راستش من هیچ وقت تصمیم نداشتم خودم را ادامه بدهم.
شایعه ازدواج با محسن تنابنده
وقتی برای اولین بار این خبر و شایعه را شنیدم برایم خیلی عجیب بود. متاسفانه با این شایعه سازی ها و حاشیه پردازی زرد سال هاست که آشنا هستم و این طبیعت شغل ما است. با این حال شایعه ازدواج با آقای تنابنده خیلی خنده دار بود. من با آقای تنابنده گرامی و عزیز دو تا فیلم کار کردم و این آکتور خوب و نازنین از دوستان و همکاران خوب من در حوزه سینما هستند و هیچ نسبت دیگری باهم نداریم.
شروع فعالیت بازیگری
اندیشه فولادوند برای اولین بار در فیلم مریم مقدس بازی کرد اما اولین حضور حرفه ای و جدی او با فیلم سربازهای جمعه به کارگردانی مسعود کیمیایی شروع شد و بعدش مدتی از سینما دور شد تا اینکه در سال 87 با فیلم ستاره به کارگردانی فریدون جیرانی دوباره به سینما برگشت و پس از بازی در این فیلم ، فعالیت های بازیگری خود را ادامه داد.
علاقه به شعر و شاعری
من در خانواده ای متولد و بزرگ شده ام که شعر و ادبیات در آن ریشه داشت. پدرم شاعر و پدرگم هم اهل ادبیات بود و هر یک از اعضای خانواه ای به نوعی به ادبیات علاقه دارند. من هم از سن خیلی کم شعر می گفتم و اولین شعری که گفتم دانش آموز سوم ابتدایی بودم.
به نظرم اگر شعر نمی گفتم دچار گره های بدخیمی می شدم و شعر به نوعی ناجی من در زندگی بود.
اندیشه فولادوند در شعر سبک خاصی برای خودش دارد و مجموعه عسطه های نحس او در سال 87 در محافل ادبی غوغایی به پا کرد.
دغدغه و آرزوی محرمانه اندیشه فولادوند
من دغدغه های زیادی دارم اما مهم ترین آنها پرفورمنس صوتی است که آن را از سال 83 نوشته ام و آماده کرده ایم. این آلبوم با عنوان شلیک کن رفیق که کتاب دوم من هم همین است و الان آماده شده است درباره جنگ است.جنگ جزو جدایی ناپذیر اشعار و جهان فردی من است و سال های کودکی من هم در جنگ گذاشت. اما الان آرزو و دغدغه محرمانه ای دارم که به شما می گویم : آرزو دارم من اولین ایرانی باشم که نوبل ادبیات را از آن خود می کند. البته اگر کسی دیگر هم بگیرد قطعا خوشحال می شوم اما شما برایم دعا کنید که من بگیرم.
اوقات فراغت
اندیشه فولادوند در اوقات فراغتش مطالعه می کند و هر از گاهی ورزش می کند. بعضی وقت ها هم فیلم می بیند و می گوید : دیدن فیلم برایم لذت بخش است.
البته با تلفن هم زیاد کار می کند و در این بار می گوید : دو خط تلفن دارم که از صبح تا شب روشن است و به نظرم بخش بزرگی از هزینه های مخابرات توسط من تامین می شود.
خانه روستایی در شمال
جالب است بدانید اندیشه فولادوند خانه ای در یکی از روستاهای گیلان دارد و هر وقت پیشنهاد کاری نداشته باشد راهی شمال می شود تا در خانه روستایی خود در اوج آرامش زندگی کند.